ابزار وبمستر

انقلاب اسلامي ايران - انقلاب (شناخت کلیات)
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 52125
تعداد نوشته ها : 1
تعداد نظرات : 0
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
 

سیره پیامبر و الگوی انقلاب اسلامی   
بدون شک، شناخت انقلاب اسلامی به عنوان یک پدیده اجتماعی ضرورت اساسی دارد، باید این موهبت الهی را به خوبی بشناسیم، تنها در پرتو این شناسایی است که امکان تداوم بخشیدن به انقلاب و حفظ آن فراهم می‌گردد. قبل از هر چیزی باید بدانیم انقلاب یعنی چه؟
همانگونه که می‌دانید، انقلاب در لغت به معنای تغییر و تبدیل و تغییر ماهیت
[1] است. امّا در اصطلاح نیز تعریف‌های گوناگونی از آن شده است، ما به دلیل اختصار به تعریفی که شهید مطهری (ره) از انقلاب ارائه نموده است، اکتفا می‌کنیم، ایشان می‌گوید:
«انقلاب عبارت است از طغیان و عصیان مردم یک ناحیه و یا یک سرزمین، علیه نظم حاکم موجود برای ایجاد نظمی مطلوب»
[2] و مفهوم اجتماعی انقلاب عبارت خواهد بود از وضعی را با اراده خود خراب کردن برای رسیدن به وضعی بهتر، واژگون کردن وضع حاکم برای برقراری نظمی متعالی‌تر»[3]
بر این اساس می‌توان گفت: «ریشه هر انقلاب دو چیز است یکی نارضایی و خشم از وضع موجود و دیگری آرمان یک وضع مطلوب، شناختن یک انقلاب یعنی شناخت نارضایی و آرمان مردم (انقلابیون).»
نکته دیگری که دراین جا لازم به آن اشاره نمائیم، تحلیلی از ماهیت این انقلاب ـ هر چند به طور اجمال ـ است.
در تفسیر و تحلیل این انقلاب، دو دیدگاه قابل طرح است: یک نظر معتقد به تفسیر تک عاملی است با این باور که تنها یک عامل در ایجاد این انقلاب دخیل بوده است یا عامل اقتصادی و یا عامل آزادی‌خواهی و یا عامل اعتقادی و معنوی، امّا به اعتقاد ما، این انقلاب اسلامی است، یعنی انقلابی است که از همه جهات مادی و معنوی، سیاسی و عقیدتی روح و هویت اسلامی دارد.
[4] چنانکه بنیانگذار آن فرمود: «بنابراین شک نباید کرد که انقلاب اسلامی ایران از همه انقلاب‌ها جداست هم در پیدایش و هم در کیفیت مبارزه و هم در انگیزه انقلاب و قیام، و تردید نیست که این یک تحفه الهی و هدیه غیبی بوده که از جانب خداوند منان بر این ملت مظلوم غارت زده عنایت شده است.»[5] یعنی این انقلاب، الگوی الهی و دینی دارد، و ادامه دهنده خط و حرکت الهی پیامبران است شهید مطهری (ره) با تأکید بر این واقعیت که منظور از اسلامی بودن انقلاب، تنها معنویت محض آنگونه که غربیها درباره مذهب می اندیشند، نیست؛ایشان چنین اظهار می‌داد که این حقیقت نه تنها درباره انقلاب فعلی بلکه در مورد انقلاب صدر اسلام نیز صادق است.
انقلاب صدر اسلام در همان حالی که انقلابی مذهبی و اسلامی بود در همان حال انقلابی سیاسی نیز بود و در همان حال که انقلابی معنوی و سیاسی نیز بود، انقلابی اقتصادی و مادی نیز بود یعنی حریت و آزادگی، عدالت، نبودن تبعیضهای اجتماعی و شکاف‌های طبقاتی در متن تعلیمات اسلامی است در واقع هیچ یک از ابعادی که در بالا به آن اشاره کردیم، بیرون از اسلام نیستند، راز موفقیت نهضت ما نیز در این بوده است که نه تنها به عامل معنویت تکیه داشته، بلکه آن دو عامل دیگر ـ مادی و سیاسی ـ را نیز با اسلامی کردن محتوای آن‌ها در خود قرار داده است.
[6] که این دو عامل در ثمره و برآیند انقلاب یعنی جمهوری اسلامی تجلی یافت.[7]
به بیان دیگر، عامل اصلی توفیق انقلاب اسلامی ما الگو‌پذیری و الهام گیری از انقلاب اسلامی صدر اسلام است چون به اعتقاد ما، اسلام حرکتی نیست که مسلمانان آن را ابداع کرده باشند، بلکه حرکتی است الهی که از سوی خداوند برای هدایت انسانها نازل شده و در بستر تاریخ همگام با حرکت و پیشرفت انسان به طور مستمر توسعه یافته است، انبیای الهی و آخرین آن‌ها حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ این رسالت را به کمال رسانید. انقلاب اسلامی در صدر اسلام به همت والای پیامبر گرامی اسلام برای اولین بار با اصول و معیار‌های نوین پدید آمد و بنای نظام قبلی را فرو پاشید. مسلمانان در پرتو این حرکت الهی تبدیل به قدرتی ممتاز در آن دوران گردید. که اصطلاحاً به یک چنین نهضتی، انقلاب آغازین نیز گفته‌اند.
[8]
از آن پس این حرکت اسلامی، به پیروی از آن الگوی کامل،
[9] و تحقق نتیجه آن یعنی تأسیس حکومت اسلامی تلاش نموده است. منتهی در یک دوره‌ای نسبتاً طولانی مسلمانان ـ بخصوص حاکمان جهان اسلام ـ از مسیر و شیوه این حرکت پویا غافل ماندند که نتیجه آن پیدایش اسلام تسلیم پذیر و سازشکار بود. روند کار به گونه‌ای پیش رفت که به فرموده امام علی ـ علیه‌السّلام ـ: «لبس الاسلام لبس الفرو مقلوباً»[10] اسلام مانند پوستینی که وارونه به تن کنند، پوشیده شد.»
در چنین موقعیتی است که حضرت امیر ـ علیه‌السّلام ـ وقتی به خلافت می‌رسند، می‌‌فرمایند: «وضع حالت جاهلیت در هنگام بعثت برگشته و امکان این‌که با تذکر و نصحیت و حرکت‌های آرام کار به سامان برسد وجود ندارد و تنها با یک حرکت قوی و بنیادی که انحراف را از جامعه ریشه‌کن سازد و اوضاع را دگرگونه کند یعنی «حرکت انقلابی» می‌تواند جامعه را به دوران اسلام پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ بازگرداند.»
[11]امام حسین ـ علیه‌السّلام ـ نیز «انقلاب عاشورا» را به راه می‌اندازد، و با شیوه خون در برابر شمشیر بنیان ستم و یافته‌های انحرافی را به جهان معرفی می‌‌نماید.[12]
این انقلابها، انقلاب ابتدایی و آغازین نیستند که نظم نو و تازه‌ای با خود بیاورند، بلکه هدف آن‌ها برگردانیدن جامعه به اصالت الهی و انقلاب اسلامی صدر اسلام است.
انقلاب حضرت مهدی (عج) نیز همین گونه است، در هنگامه ظهور آن حضرت، آنچنان اسلام ناب محمدی دچار تحریفها و زنگارها می‌شود که تصور می‌شود، امری جدیدی است، وقتی ایشان احکام الهی را بیان می‌کند، تعدادی به نام محافظان دین در برابر ایشان قیام می‌کند،‌ مأموریت اصلی امام زمان (عج) نیز زدودن زنگارها از چهره واقعی دین است.
بنابراین ظهور اسلام توسط پیامبر یک انقلاب آغازین است، ولی پس از آن تا قیام قیامت هر حرکتی انقلابی در جامعه اسلامی، بازگشت انقلابی به اصول اسلامی و دین خالص الهی است که هدف آن برقرار حاکمیت الهی، به دور از افکار و زنگارهای جاهلی و تحریفها و انحرافها است.
[13] انقلاب اسلامی ایران نیز انقلابی است که هدف آن تلاش برای استقرار حاکمیت الهی در ایران جهان و به دور ریختن همه تحریفهای برخاسته از نظام ستمشاهی و افکار منحط شرقی و غربی و...[14]
البته این انقلابها که پس از دوران رسالت اتفاق افتاده یا رخ خواهد نمود کاملاً بر اساس قرآن و الگو وسیره پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ بوده و خواهد بود. بنابراین در یک جمع‌بندی مختصر می‌توان گفت: انقلاب اسلامی ایران با الگو‌پذیری از انقلاب اسلامی صدر اسلام به همت والای روحانیت و مردم مسلمان ایران به وجود آمد، رهبری آن را مردی به عهده داشت که همانند پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ در هیچ شرایطی تعهد خود را در قبال اسلام و مسلمانان و مستضعفان جهان نادیده نگرفت. همین طور این انقلاب برخاسته از انقلاب عاشورا و آن‌هم به نوبه خود ریشه در انقلاب علی ـ علیه‌السّلام ـ دارد که آرمان والای انقلاب اسلامی را چنین به تصویر می‌کشد: «اللهم انک تعلم انّه لم یکن الذی کان منّا منافسه فی سلطان ولا التماس شیء من فضول الحطام، و لکن لنّرد المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فی بلادک فیأمن المظلون من عبادک و تقام المعّطله من حدودک.
[15]؛ خدایا تو می‌دانی که جنگ و مبارزه با علی برای بدست آوردن قدرت و حکومت و دنیا و ثروت نبود، بلکه می‌خواستیم نشانه‌های حق و دین تو را به جایگاه خویش باز گردانیم، و در سرزمین‌های اصلاح را ظاهر کنیم، تا بندگان ستمدیده‌ات در امنیت زندگی کنند، و قوانین و مقررات فراموش شده تو بار دیگر اجرا گردد.»
این است الگو و آرمان انقلاب اسلامی که در نهایت بایستی به انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج) متصل گردد. «اللهم انا نرغب الیک فی دولهٍ کریمه تعزّبها الاسلام و اهله و تذّل بها النفاق و اهله و...».

[1] . علی اکبر دهخدا، لغت نامه، زیر نظر محمد معین و سید جعفر شهیدی، (تهران، دانشگاه تهران، 1372)، ج 3، ص 3074.
[2] . مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، قم، انتشارات اسلامی، 1361، ص 23.
[3] . همان، ص 100.
[4] . . همان، ص 31 به بعد.
[5] . امام خمینی (ره) صحیفه امام، تهران، انتشارات سپاه پاسداران، 1368، ص 10.
[6] . مرتضی مطهری، پیشین، ص 32.
[7] . ر. ک: امام خمینی (ره) صحیفه نور، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، 1378، ج 6، ص 16 ـ 17، ج 4، ص 460.
[8] . اسداله بادامچیان، شناخت انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن، تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد جنوب تهران، چاپ 3، 1374، ص 45.
[9] . احزاب(33) آیه 21، ترجمه محمد دشتی، (قم، آل طه، 1379) ص 202، فراز 17، خطبه 108.
[10] . نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، (قم، آل طه، 1379) ص 202، فراز 17، خطبه 108.
[11] . نهج البلاغه، پیشین، خطبه 16.
[12] . فرهنگ جامع امام حسین ترجمه «موسوعه کلمات الامام الحسین ـ علیه‌السّلام ـ »، (قم مشیرتن، 1379) ص 329 ـ 330 «وصیتنامه امام حسین ـ‌علیه‌السّلام‌ـ».
[13] . اسداله بادامچیان، ص 47.
[14] . همان
[15] . نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، (قم، آل طه، 1379)، خ 131، فراز 3.، ص 248.
 
دوشنبه شانزدهم 10 1387
X